دوش تا سحر،گریه امانم نداد
از غم فردای خود،سوز به جانم فتاد
نیک بدیدم صنم،تاب ندارد دلم
درد گران آمد و کنه نهانم فتاد
از سرم وز آن بدن،اسکلتی مانده بود
از شرر دوریت بند ز بندم فتاد
بداهه:مریم مقدس
***********************
پ ن:چشم گریان و سحر کی فهمند
درد مسکین دل شیدای مرا!
مقدس***********************پ ,ن ,چشم ,گریان ,مریم ,فتادبداهه ,مریم مقدس***********************پ ,فتادبداهه مریم ,مقدس***********************پ ن ,ن چشم ,چشم گریان
درباره این سایت